هم صدا
علیه جنگ طلبی
ارتجاع حاکم و
امپریالیسم !
بحران
سرمایه داری
تأثیرات سوء
خود را بر همه ی
کشور های جهان
گذاشته است. خیزش
های اجتماعی
از آمریکا تا
اروپا و خاور
میانه، دولت
های این کشور
ها را بوحشت انداخته
است. ناتوانی
دول سرمایه
داری در حل
بحران
اقتصادی روز
به روز آشکار
تر میشود و
بحران مسکن،
بی کاری و بی
آیندگی را تشدید
می کند.
تحولات خاور
میانه تغیرات
مهمی را در
برنامه های
آمریکا و
متحدین
اروپایی آن
ایجاد کرده و
آن ها را
وادار به روی
آوری به گزینه
هایی جهت مهار
جنبش های این
منطقه با
تغییرات سطحی
ی روبنایی برای
حفظ پایه های
پوسیده ی
دیکتاتوری
های این کشور
ها نموده است.
موقعیت
حساس
جغرافیایی ــ
سیاسی ایران
در منطقه ی
خاور میانه هم
اکنون با خروج
نیروهای
آمریکا از
عراق و افغانستان
تغییر می کند
و احتمال پر
کردن این خلاء
از طرف ایران،
آمریکا و متحد
همیشگی ی
منطقه ای آن،
اسرائیل، را نگران
کرده است.
بخصوص که
روسیه و چین
با منافع
اقتصادی ی
عظیم خود در
ایران و موضع
نسبتاً مستقلی
که معمولاً در
قبال اتحادیه
ی اروپا و ناتو
دارند،
موقعیت ویژه
ای را برای
ایران فراهم
کرده است تا
با مانور بین
این دو قطب
همچنان به
سیاستهای
همیشگی خود
ادامه دهد.
این وضعیت
مخصوصاً برای
آمریکا و
اسرائیل که از
قدرت گیری هر
چه بیشتر
ایران
نگرانند، بسیار
ناگوار است. ( ۱
)
آمریکا با
وجودیکه آگاه
است که دول اروپا،
به غیر از
فرانسه که از
سیاست اش
حمایت می کند،
موافق حمله
نظامی به
ایران نیستند
و راه حل
سیاسی را پیشنهاد
می کنند، این
روزها از حمله
ی نظامی بیشتر
صحبت میکند و
به نوعی منتظر
اپوزیسیون
ایران است که
همانند لیبی
آنرا به دخالت
نظامی دعوت
کنند. هر چند
احتمال حمله ی
نظامی
آمریکا، دست
کم، تا پیش از
برگزاری
انتخابات سال
آینده بعید
است، اما دولت
اوبا ما تحت
فشار لابی
اسرائیل
مجبور است
گزینه ی حمله
نظامی را
همچون شمشیر
دامکلس برسر
ایران
نگهدارد تا متحد
خود،
اسرائیل، در
خاور میانه را
راضی نگهدارد.
پذیرفته
شدن فلسطین
بعنوان صدو
نود و پنجمین عضو
سازمان
یونسکو در روز
اول اکتبر و
واکنش درلت
اسرائیل با
قطع کمک سالانه
ی خود به این
سازمان،
تصمیم این
دولت به ساختن
دوهزار کلنی ی
مسکونی در
ساحل شرقی و
شرق بیت
المقدس و
جلوگیری دولت
اسرائیل از
ورود هر نوع
کمک انسانی که
از گوشه و
کنار جهان در
همبستگی با
مردم فلسطین
ارسال میشود،
همگی به
انزوای هر چه
بیشتر این
دولت نژاد
پرست اشغالگر
کمک کرده است.
در
این شرایط،
اما، گزارش
روز سه شنبه ی ( ۸
نوامبر )
مدیر کل آژانس
بینالمللی
انرژی اتمی،
یوکیا آمانو،
که برای نخستین
بار جزئیات
دقیقتری از
برنامه ی اتمی
ایران را فاش
کرد، موقعیت
مناسبی را
برای دولت
اسرائیل
فراهم ساخت تا
برای مدتی افکار
مردم اسرائیل
را از مسائل
حاد داخلی منحرف
کند، بر طبل
جنگ طلبی
بکوبد، برای
قدرت نمایی
موشک « یریکوئی
»
را به
هوا پرتاب کند
و گزارش آژانس
بینالمللی
انرژی اتمی را
بمثابه کارت
برنده ای برای
باج خواهی و
اثبات حقانیت
سیاست تا
کنونی ی خود
در رابطه با
ایران را روی
میز مذاکره
بگذارد.
رژیم
جمهوری
اسلامی، هم،
بلافاصله
رجزخوانی را
آغاز کرد. یک موشک
دور برد « رپیر »
را آزمود.
اکبر صالحی،
وزیر خارجه،
در سفر خود در
بن قاضی گفت
که « ایران برای
جنگ حاضر است.
غرب اگر مسیر
در گیری را در
پیش بگیرد
تنبیه میشود.
» خامنه ای هم در شب
سالگرد اشغال
سفارت از « صد
سند فعالیتهای
تروریستی
ایالات متحده
» داد سخن داد.
سعید جلیلی،
معاون وزیر
خارجه، در
همان مراسم از
بر ملا شدن دو
سندی که تا
کنون منتشر
نشده و ارسال
آن به سفارت
سوئیس صحبت
کرد. این
اسناد چیست و
درستی و
نادرستی آنها
تا چه اندازه،
کسی نمیداند.
اما سناریو ها
همان سناریو
های همیشگی نخ
نما و بی بو و
خاصیت است که
جز مصرف درون
حکومتی
التیام بخش
هیچ دردی از
مردم ما نیست.
واقعیت این
است که هیچ
سازمان
شناخته شده ی
بینالمللی
ایران را از
استفاده ی غیر
اتمی از روند
غنی سازی
اورانیوم منع
نکرده است. ایران
خود قرار داد
منع گسترش
سلاح اتمی را
امضاء کرده و
یکی از اعضاء
این نهاد است. ایران
فن آوری هسته
ای را از عبدل
قدیر خان، پدر
بمب اتمی ی
پاکستان، در
سال ۱۹۸۷ خریداری
کرد و دولت
پاکستان نیز
این معامله را
تأیید کرده
است. همین
فن آوری بود
که قدیر خان
به دولت لیبی
و کره ی شمالی
نیز فروخته
بود. دولت
لیبی تحت
فشارهای بینالمللی
برنامه ی اتمی
ی خود را
تعطیل کرد و
کره ی شمالی
در عین حالیکه
در سال ۲۰۰۶ موفق به
ساختن بمب
اتمی و آزمون
آن شد، کوتاه
مدتی پس از آن
اعلان کرد که
حاضر است
سکوهای اتمی
خود را تعطیل
کند.
( ۲ )
پرسش
اساسی این است
که چرا حاکمیت
ایران، اگر در
مسیر ساختن
بمب اتمی تلاش
نمی کند، حاضر
نیست به
مقررات بین
الملی گردن
نهد و شفافیت
لازم را در
مورد پایگاه
های غنی سازی
اورانیوم خود
نشان دهد؟
رژیم
جنایت پیشه ی
جمهوری
اسلامی نه
تنها هیچ راه
کاری جهت تشنج
زدایی در پیش
نگرفته بلکه
بی توجه به
وضعیت
نابسامان
اقتصادی و
فلاکت فزاینده
ای که در اثر
تحریم های
اقتصادی،
افزایش قیمت
انرژی و
کالاهای
اساسی و کاهش
ارزش پول بوجود
آمده، همچنان
در صحنه ی
سیاست بینالمللی
به سیاست
تهاجمی ی خود
و زیر پا
گذاشتن
قوانین بینالمللی
ادامه میدهد.
از
شمشیر کشی های
دو طرف گذشته،
ساختن موشک دور
برد « رپیر » ،
ایجاد شش
پایگاه غنی
سازی
اورانیوم ( در
قم، رامنده،
نطنز،
اصفهان، لشگر
آباد و دار
خوئیین )،
ساختن چندین
مرکز
تحقیقاتی
رآکتور ( در
رامسر، معلم
کلایه،
تهران، بناب،
جبربان هقان و
گرگان ) افزایش
تعداد
سنتریفیوژهای
فعال از هزار
و سیصد به ۴۸۱۶ طی
چهارسال
گذشته و
سنتریفیوژهای
غیر فعال تا ۸۴۲۶ ( ۳ )،
همگی با صرف
میلیاردها
دلار سرمایه
مردم ایران است
که انجام میگیرد
و این همه در
شرایطی است که
حد اقل دستمزد
کارگران در
سال جاری ۳۳۰۳۰۰
تومان تعیین
شده که
در مقایسه با
دستمزد سطح
فقر
که باید ۱۳۵۹۴۳۵
تومان باشد،
از یک چهارم
هم کمتر است و
چهل سه در صد
کارگران زیر
خط فقر زندگی
می کنند، ( ۴ ) و نرخ رسمی
ی بیکاری۱ /۱۴ در صد است. ( ۵ )
کشور
ما که با
منابع سرشار
انرژی نه تنها
میتواند
نیازهای
داخلی را
جوابگو باشد
بلکه علاوه بر
آن، از صادرات
آن ها سالانه
در آمدهای
نجومی کسب می
کند، چه نیازی
به رآکتور
اتمی دارد،
آنهم در
زمانیکه کشورهای
پیشرفته صنعتی
دارای
رآکتورهای
اتمی پس از
واقعه ی اسفبار
فوکوشیما
داوطلبانه
رآکتورهای
خود را تعطیل
می کنند؟
اکنون که
جمهوری
اسلامی،
مخصوصاً پس از
جنایاتی که در
پی انتخابات
سال ۸۸ مرتکب شد،
حتی در میان
اکثریت
مسلمان معتقد
سنتی کشور « مشروعیت
آسمانی ! » و
«
مقبولیت
مردمی! » خود
را از دست
داده است،
بسیاری به فکر
دوران پس از
سرنگونی این
حکومت و کسب
قدرت سیاسی
افتاده اند! این
پرسش که این
جریانات و
نیروها با چه
برنامه و
نیرویی میخواهند
در آینده
حکومت کنند و
با چه گفتمانی
بستر سازی میکنند ،
برای ما و
تعیین
جایگاهمان
حائز اهمیت
فراوان است.
ما
هم اکنون با
گفتمان های
زیر در رابطه
با تبلیغات
جنگ افروزانه
ایران و
اسرائیل
روبروییم:
گفتمان
دفاع از دخالت
خارجی
برای سرنگونی
ی رژیم جمهوری
اسلامی. این
گفتمان بیاعتنا
به فلاکت،
ناامنی و خانه
خرابی ی ناشی
از دخالت
نظامی بیگانه
در عراق و
افغانستان و
سایر نقاط
جهان، چشم به
عنایت
بیگانگان
دوخته است و
به این مساله
توجه ندارد که
تنها نیرویی
که از حمله نظامی
خرسند خواهد
شد، رژیم
جمهوری
اسلامی است که
هیمشه جنگ را
یک برکت
آسمانی
میداند. با تجربه
اخیر تحولات
در کشور های
خاور میانه،
بخصوص کشور
لیبی، و خانه
خرابی ها و
جنایاتی که هر
دو سوی درگیر
در جنگ داخلی
مرتکب شدند، باید
گفت آنچه برای
حامیان این
گفتمان هیچ اهمیتی
ندارد جان
انسانها و
مقاصد اسارت
زای نیروی
دخالتگر
خارجی است.
گفتمان
میهن پرستان
دروغین
که معتقدند در
صورت حمله
نیرویی بیگانه
به ایران باید
در کنار
جمهوری
اسلامی ایستاد
و بانیروی
بیگانه جنگید. این
گفتمان نه در
فکر تغییر
رژیم و مبارزه
برای آزادی
است و نه به
قدرت توده ها
باور دارد. مسلم
است که باید
با نیروی
متجاوز خارجی
مبارزه کرد
اما نه در
کنار رژیمی که
بر اجساد
میلیونها جوان
پا گذاشت تا
استبداد
فقاهتی را
پایه ریزی کند،
بلکه در جبهه
ای تودهای
علیه جنگ و
علیه استبداد
حاکم.
گقتمان
شووینیست های
وطنی که
ندای تجزیه
طلبی را برای
هم میهنان
آذری ما سر
داده اند. این
گروه
متأسفانه از
خواست ها و
مبارزات
دمکراسی
خواهانه و
برابری طلبانه
اکثریت مردم
ما فاصله ی
نجومی دارند و
عملاً
چه بخواهند
چه نخواهند
جنگ داخلی و
برادر کشی را
تبلیغ می
کنند.
گفتمان
اصلاح طلبان
مذهبی ی
طرفدار کروبی.
تلاش این گروه
در خارج کشور
بر گزاری یک « کنگره
ملی » با حضور
گروه های
مخالف و منتقد
حکومت است.
این گروه حکومت
را دیر یازود
سرنگون شده
فرض میکنند و
معتقدند که
اولین کار « کنگره
ملی » پس از شکلگیری
، بر گزاری
رفراندم
بانظارت بینالمللی
است برای
تعیین نوع
حکومت آینده.
دو نکته در
مورد این گروه
قابل تأمل
است. یک اینکه
این گروه برای
جنبش های
اجتماعی و
مبارزات سه دهه
ی اخیر مردم و
خواست های
آنان هیچ
حسابی باز
نکرده اند و
میخواهند بر
فراز سر آن
ها دولت تشکیل
دهند، کاری که
کم و بیش در
لیبی انجام شد
و دوم اینکه
هیچ کار پایهای
بدست ندادهاند
که معلوم شود
جایگاه
مذهبیونی چون
آقای کروبی که
رهبریش را
همچنان قبول
دارند کجاست.
آیا ایشان ولی
امر آینده است
یا شهروند
معمولی بدون «
مشروعیت
آسمانی »
گفتمان
« اسلام
مهر ورز » و «
اخلاقی! »
که مشخصاً
آقای سروش و
مذهبیون
رانده شده از حکومت
آنرا تبلیغ می
کنند. آقای
سروش هنوز تکلیف
نقش جنایت
کارانه ی خود
در ضد انقلاب
فرهنگی ی
اوائل انقلاب
را روشن
نکرده، خواب
یک حکومت
مذهبی اخلاقی
را برای نسل
آینده می
بیند! اگر
آقای سروش
فراموش کرده
است ولی مردم
این
جمله ی خمینی
را که بارها
در مناسبتهای
مختلف تکرار
کرد، فراموش
نمی کنند:
« مردم
میخواهند که
یک انسان
باشند. آنوقت
یک مردمی که قیام
کردند و بچهها
و جوانهاشان
را دارند فدا
میکنند برای
آزادی، برای
استقلال ،
برای اسلام ،
برای حکومت
عدل ….( ۶ )
اکنون
پس از گذشت سی
و سه سال
محرومیت از
استقلال و
آزادی و سرکوب
آن بدست خمینی
و نظریه پردازان
آن، مردم حق
دارند از آقای
سروش و مسلمانان
مهر ورز
بپرسند، پس
پشت این
مهرورزی و
اخلاق چه برنامهای
در سر می
پرورید؟
ما که
به صدای سوم
تعلق داریم،
هم جنگ را
محکوم میکنیم
هم دخالت
خارجی را و
برای سرنگونی
رژیم جمهوری
اسلامی به هدف
دستیابی به
دمکراسی، آزادی
و برابری کامل
اجتماعی
مبارزه میکنیم
و نه فقط برای
سرنگونی
استبداد حاکم
و نشاندن
استبداد دیگری
بجای آن. برای
رسیدن به این
هدف اما سازمان
یابی اکثریت
مردم ستمدیده
بمنظور اینکه
خود سرنوشت
خویش را
بتوانند در
دست گیرند،
لازم است و ما
بمثابه واحدی
از این دریای
بیکران خود را
به خود
سازمانیابی
میلیونی
ستمدیدگان و
بی حقان جامعه
مرتبط
میدانیم.
بنابر این در
صورت بروز جنگ
یا دخالت
بیگانه باید
جبهه ضد جنگ و
ضد جمهوری
اسلامی را
سازمان داد که
در آن همه
جنبش های
اجتماعی
زنان،
دانشجویان،
کارگران،
بیکاران و
ملیت های تحت
ستم حاکمیت، شرکت
و مداخله
داشته باشند.
از حکومت های
نیابتی
مذهبی، چه
ولایی چه
اخلاقی آن و
جبهه های آشتی
ملی که در
صددند بین
دشمنان مردم و
دوستانشان
میانجیگری
کنند و همان
نظام موجود را
حفظ کنند،
مشکلی از مردم
ما حل نمی شود.
آنروز مباد !
تحریریه
سایت
17 نوامبر 2011
یاد
داشت ها
۱ ــ
برای اطلاعات
بیشتر در مورد
سیاست رژیم به
مقالات آقای
محمود صدری در
مجله ی دنیای
اقتصاد
مراجعه کنید.
۲
ـــ مجله ی
پروفیل شماره ۲۲ می سال ۲۰۰۸
۳
ـــ
آژانس بینالمللی
انرژی هسته
ای، « ابتکار
تهدید اتمی » و رویتر
۴ ــ
خبرآن لاین ،
جهان نیوز
۵ ــ
مجله
اکونومیست:
واحد اطلاعات
اکونومیست
۶ ـــ
سخنرانی
خمینی در نوفل
لوشاتو در
پاسخ به سخنان
کارتر، از جلد
دوم « تاریخ
بیست و پنج ساله
ایران » نوشته
ی سرهنگ
غلامرضا
نجاتی, ص ۱۹۴